یادداشت

باده پنهان نوشید که محتسب تیز است

یادداشت

باده پنهان نوشید که محتسب تیز است

زمان

  

از من پرسید: تو مال منی؟ 

گفتم :آره ! مال خوده خودت . هر کاری دلت می خواد با من بکن. 

گفت: هر کاری؟ 

گفتم :آره..... 

 

 

                                                تنهام گذاشت و رفت

 


زمان به من آموخت که دست دادن به معنیه رفاقت نیست..... 

بوسیدن  قوله ماندن نیست..... 

و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست.


دکتر شریعتی: آنجا که چشمان مشتاقی برای انسان اشک می ریزد .  

زندگی به رنج کشیدنش می ارزد. 


 

زندگی مثل یه دیکتست که هی غلط مینویسی و پاک میکنی دوباره  غلط مینویسی  و باز پاک میکنی غافل از اینکه یه روز داد میزنن ورق ها بالا.

25 تومانی‌های دردسرساز

راننده که کرایه را بیرون انداخت، صدای مسافر بلند شد و دعوا بر سر نرخ قانونی کرایه بالا گرفت؛ از مسافر اصرار که نرخ کرایه در این خط 475 تومان است ، از راننده پافشاری که کرایه‌اش 500 تومان می‌شود.

همه دعوا بر سر 25 تومان بود ، لحظه‌ای طول کشید تا صدای بقیه مسافرها درآمد که می‌خواستند زودتر به مقصد برسند.

غائله با پادرمیانی بقیه مسافران ختم شد و پیرمرد برافروخته پدال گاز را فشار داد و با تاکسی نارنجی رنگ پریده‌اش شروع به ویراژ دادن کرد.

وقتی 475 تومان را که شامل دو تا 200 تومانی، یک پنجاه تومانی و یک سکه 25 تومانی بود روی اسکناس‌های دیگر دسته‌بندی می‌کرد، هنوز غر می‌زد و زیر لب بد و بیراه می‌گفت. سکه 25 تومانی را پرت کرد جلوی داشبورد و زیر لب چیزی ‌گفت،200 تومانی‌ها کهنه و فرسوده بودند، مثل ماشین که پابه‌پای راننده پیر شده بود.

پیرمرد همین طور که غر می‌زد شرح می‌داد که چگونه این 25 تومان کرایه مصوب برای او و همکارانش دردسر ساز شده است. تعریف می‌کرد که اول صبح 200 تومان برای خرید پول خرد پرداخت کرده و به ظهر نرسیده چیزی از آن نمانده است.

سری تکان داد، نفس بلندی کشید و انگار که به گذشته سری زده باشد ،گفت: 35 ساله راننده تاکسی هستم اما به اندازه این چند ماهه سر کرایه با مسافر جر و بحث نکردم.

وقتی مسوولان مبلغ کرایه‌ها را تعیین می‌کردند،رند بودن رقم کرایه را مهم نمی‌دانستند اما حالا این موضوع برای رانندگان و مسافران مشکل ساز شده است.

حمزه شکیب عضو شورای شهر تهران موضوع پول خرد را خیلی مهم نمی‌داند و می‌گوید: شورای شهر برای تعیین نرخ کرایه تاکسی‌ها مدت زمان زیادی کار کارشناسی کرده و رقم اعلام شده با محاسبه دقیق به دست آمده است.

وی ادامه می‌دهد: کارشناسان در تعیین این نرخ تمامی عوامل تاثیرگذار را از قبیل ترافیک، افت قیمت ماشین، استهلاک ماشین و درآمد مناسب برای راننده‌ها اعمال کرده‌اند.

وی همچنان بر کارشناسی بودن قیمت‌ها تاکید می‌کند؛ می‌گوید:کارشناسان زمان زیادی برای تعیین نرخ کرایه تاکسی صرف کردند، اما از تعداد کارشناسان و زمان صرف شده اطلاع دقیقی ندارد و در این باره پاسخی نمی‌دهد.

رییس سازمان تاکسیرانی موافق نظر شکیب نیست. تیموری کرمانی می‌گوید که درباره تبعات نرخ جدیدکرایه‌ها به شورای شهر هشدار دادیم ولی آنها توجه نکردند.

 ما می دانستیم که رند نبودن کرایه هم برای مسافر و هم برای راننده دردسرساز خواهد شد و یادآور می‌شود: وظیفه سازمان تاکسیرانی تنها نظارت بر اجرای صحیح قانون است و بر این اساس طی 6 ماهه اول امسال یک هزار و 171 بار به صورت دوره‌ای از خطوط بازدید کرده و به 4 هزار راننده تذکر شفاهی داده‌ایم.

رییس سازمان تاکسیرانی اضافه می‌کند: طی دوره مذکور با یک هزار و 641 راننده تاکسی به علت عدم نصب برچسب کرایه تاکسی بر روی خودرو  و 274 راننده که نرخ مصوب شورای شهر را رعایت نکرده‌اند برخورد کردیم، اتومبیل  29راننده خاطی نیز به پارکینگ منتقل شده است.

به گفته کرمانی در 6 ماهه اول امسال 10 هزار و 810 برگه اخطاریه برای رانندگان صادر شده که از این تعداد 453 پرونده به هیات انضباطی ارسال و برای 186 نفر اجرای حکم شده است.

محاسبه کرایه تاکسی با استفاده از تاکسی‌متر راهکاری است که از سال‌ها پیش در کشورهای پیشرفته به کار گرفته شده و اگرچه در کشور ما نیز سال‌های درازی است که موضوع استفاده از تاکسی‌متر مطرح است اما هنوز به مرحله اجرا در نیامده است.

سال 1346 و همزمان با آغاز کار غلامرضا نیک‌پی به عنوان شهردار تهران و با هدف کنترل نرخ کرایه تاکسی‌ها 300 تاکسی‌متر وارد تهران شد و با وجود تلاش‌ها برای الزامی شدن استفاده از آن، این امر همچنان ناکام ماند. تا این که پس از 38 سال در 26 تیرسال 84 امیر محمد دهلوی، مدیر عامل وقت سازمان تاکسیرانی بار دیگر از راه‌اندازی تاکسی‌متر در 24 هزار تاکسی گردشی تهران خبر داد و در آن زمان قرار بود تا پایان آن سال تمامی تاکسی‌های گردشی ملزم به استفاده از تاکسی‌متر شوند .

 این روند سه سال طول کشید تا آن جا که حسین تیموری کرمانی رییس سازمان تاکسیرانی ابتدای امسال اعلام کرد که تمام تاکسی‌های گردشی تهران تا 15 تیرماه باید مجهز به تاکسی‌متر شده و پس از نصب بر اساس آن از مسافران کرایه بگیرند.

اما همان طور که پیش‌بینی می‌شد، بسیاری از رانندگان تاکسی با وجود نصب تاکسی‌متر و برچسب نحوه محاسبه قیمت از استفاده از آن سرباز زدند و تنها برای جلوگیری از جریمه توسط مامورین اقدام به روشن کردن صوری تاکسی‌مترها کردند.

تاکسیرانان استفاده از این دستگاه را به ضرر راننده و مسافر می‌دانند و معتقدند در صورت استفاده از تاکسی‌متر در  مسیرهای پرترافیک مسافر باید کرایه‌ای بیش از حد معمول بپردازد و از طرف دیگر به دلیل رند نبودن کرایه‌ها در استفاده از تاکسی‌متر مسافران و راننده‌ها باز هم به مشکل نداشتن پول خرد برمی‌خورند و این درکنار ،گرانی‌ هزینه‌های خدمات و تعمیرات دلیل دیگری است که تاکسیرانان برای به کار نگرفتن تاکسی‌متر یادآور می‌شوند؛ با این حال رییس سازمان تاکسیرانی می گوید: طی 6 ماهه اول امسال با 184 تاکسی فاقد تاکسی‌متر، 54 تاکسی که از تاکسی‌متر استفاده نمی‌کردند و 76 تاکسی که تاکسیمتر شان خراب بود، برخورد شده است که این رقم با توجه به حضور 24 هزار تاکسی گردشی در تهران بسیار ناچیز به نظر می‌رسد.

کرمانی ادامه می‌دهد: عملکرد تاکسی‌های سبزی که به صورت گردشی و غیرقانونی در سطح شهر فعالیت می‌کنند، به شرکت‌های تحت پوشش آنها گزارش داده و با آنها برخورد می‌شود.

به گفته تیموری تا به حال 95 درصد از تاکسی‌ها به تاکسی‌متر مجهز شده‌اند و 30 دستگاه خودروی بازرسی برای کنترل و نظارت به تخلفات در حال گشت‌زنی هستند.

رییس سازمان تاکسیرانی مشخص نبودن جایگاه‌ واقعی تاکسی‌متر برای شهروندان را بزرگترین مشکل استفاده از این سیستم می‌داند و می‌گوید: آموزش و اطلاع‌رسانی به رانندگان تاکسی از طریق جلسه‌های توجیهی می‌تواند در کاهش مشکلات و ناآگاهی‌های آنان و مردم موثر واقع شود.

حال که بیش از 7 ماه از آغاز اجرای طرح استفاده از تاکسی‌متر در تاکسی‌های گردشی پایتخت می‌گذرد، دیگر هیچ کس نه منتظر گزارش مدیر عامل سازمان تاکسیرانی است و نه هیچ بازرسی در خیابان‌های شهر، به فکر اخطار به رانندگانی است که از تاکسی‌متر استفاده نمی‌کنند.

عشق

بوسه زیر برف 

A couple is seen on a tree-lined boulevard during heavy snow fall, in Moscow

۲ سال گذشت

سلام

ما امروز ۲ ساله شدیم

کتیبه

این شعر از مهدی اخوان ثالث رو استاد قاضی زاده سر کلاسهای گزارش نویسی واسمون خوند .

به شما هم توصیه می کنم که این شعر رو بخونید.

فوق العاده است!




فتاده تخته سنگ آنسوی تر ، انگار کوهی بود
و ما اینسو نشسته ، خسته انبوهی
 زن و مرد و جوان و پیر
 همه با یکدیگر پیوسته ، لیک از پای
و با زنجیر
اگر دل می کشیدت سوی دلخواهی
به سویش می توانستی خزیدن ، لیک تا آنجا که رخصت بود
 تا زنجیر
 ندانستیم
ندایی بود در رویای خوف و خستگیهامان
 و یا آوایی از جایی ، کجا ؟ هرگز نپرسیدیم
 چنین می گفت
 فتاده تخته سنگ آنسوی ، وز پیشینیان پیری
 بر او رازی نوشته است ، هرکس طاق هر کس جفت
چنین می گفت چندین بار
 صدا ، و آنگاه چون موجی که بگریزد ز خود در خامشی می خفت
 و ما چیزی نمی گفتیم
 و ما تا مدتی چیزی نمی گفتیم
پس از آن نیز تنها در نگه مان بود اگر گاهی
گروهی شک و پرسش ایستاده بود
 و دیگر سیل و خستگی بود و فراموشی
و حتی در نگه مان نیز خاموشی
و تخته سنگ آن سو اوفتاده بود
شبی که لعنت از مهتاب می بارید
و پاهامان ورم می کرد و می خارید
 یکی از ما که زنجیرش کمی سنگینتر از ما بود ، لعنت کرد گوشش را
 و نالان گفت :‌ باید رفت
 و ما با خستگی گفتیم : لعنت بیش بادا گوشمان را چشممان را نیز
باید رفت
 و رفتیم و خزان رفتیم تا جایی که تخته سنگ آنجا بود
 یکی از ما که زنجیرش رهاتر بود ، بالا رفت ، آنگه خواند
 کسی راز مرا داند
 که از اینرو به آنرویم بگرداند
و ما با لذتی این راز غبارآلود را مثل دعایی زیر لب تکرار می کردیم
 و شب شط جلیلی بود پر مهتاب
هلا ، یک ... دو ... سه .... دیگر پار
هلا ، یک ... دو ... سه .... دیگر پار
عرقریزان ، عزا ، دشنام ، گاهی گریه هم کردیم
هلا ، یک ، دو ، سه ، زینسان بارها بسیار
 چه سنگین بود اما سخت شیرین بود پیروزی
 و ما با آشناتر لذتی ، هم خسته هم خوشحال
ز شوق و شور مالامال
یکی از ما که زنجیرش سبکتر بود
 به جهد ما درودی گفت و بالا رفت
خط پوشیده را از خک و گل بسترد و با خود خواند
 و ما بی تاب
لبش را با زبان تر کرد ما نیز آنچنان کردیم
و سکت ماند
 نگاهی کرد سوی ما و سکت ماند
دوباره خواند ، خیره ماند ، پنداری زبانش مرد
نگاهش را ربوده بود ناپیدای دوری ، ما خروشیدیم
 بخوان !‌ او همچنان خاموش
برای ما بخوان ! خیره به ما سکت نگا می کرد
 پس از لختی
در اثنایی که زنجیرش صدا می کرد
فرود آمد ، گرفتیمش که پنداری که می افتاد
نشاندیمش
بدست ما و دست خویش لعنت کرد
 چه خواندی ، هان ؟
 مکید آب دهانش را و گفت آرام
نوشته بود
همان
کسی راز مرا داند
که از اینرو به آرویم بگرداند
نشستیم
و به مهتاب و شب روشن نگه کردیم
و شب شط علیلی بود